نویسنده: محمدصادق تراب‌زاده جهرمی، سیدعلیرضا سجادیه، علی مصطفوی ثانی و حسین سرآبادانی تفرشی
ناشر: دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
سال انتشار: 1399
تعداد صفحات: 347

موضوع عدالت اجتماعی همواره به عنوان یکی از اهداف عالی نظام اقتصادی اسلام مطرح بوده است. دایره این عدالت بسیار گسترده است و همه ابعاد جامعه را شامل می شود که از جمله آن بعد اقتصادی این نوع عدالت است. عدالت اقتصادی در این معنا مشتمل بر عدالت در توزیع فرصت ها و توزیع امکانات و توزیع ثروت در جامعه است. عدالت در توزیع فرصت‌ها به این معنی است که فرصت های عمومی جامعه که در اختیار مردم قرار می گیرد بایستی عادلانه توزیع شود. در اینجا استعمال کلمه برابری نیز صحیح بوده و مشکلی ایجاد نمی کند. زیرا این طور نیست که فرصت ها دستاورد افراد باشد بلکه کالایی عمومی است که به مردم عرضه می‌شود. از این جهت برابری فرصت ها عدالت است و غیر از توزیع ثروت است که می تواند حاصل دستاوردها هم باشد. مقصود راقم این سطور از توزیع فرصت ها مثل فرصت تحصیل یا فرصت استخدام است که اگر این فرصت‌ها به درستی بازی شود استعدادها بروز می‌کند و کسانی که در مرحله قبل در اثر شرایط اجتماعی دچار عقب‌ماندگی شده‌اند با پیدایش فرصت‌های برابر می‌توانند عقب‌ماندگی‌های خودشان را جبران کنند و استعدادهای نهفته خود را به منصه ظهور برسانند. بعد از توزیع فرصت‌ها توزیع امکانات مطرح است. به عنوان مثال امکانات عمومی ای که در کشوری در اختیار مردم قرار می‌گیرد این امکانات بایستی بین مرکز و دورترین نقطه به طور عادلانه توزیع شود. البته شاید در اینجا عادلانه بودن به معنای برابر بودن نباشد. نیاز و اقتضائات در توزیع امکانات موثر است. مثلاً ممکن است تهران به مترو نیاز داشته باشد ولی بسیاری از شهرهای کوچک چنین نیازی نداشته باشند. ولی توزیع امکانات باید به گونه‌ای باشد که این احساس به مجموعه دست بدهد که هر مقدار ظرفیت در قسمتی وجود دارد امکانات مربوطه هم دریافت میشود. در این شرایط است که عدالت در توزیع امکانات هم معنی پیدا می‌کند. مرحله بعد توزیع درآمدهاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

مطالب مرتبط
فهرست